سوپ اسفناج
سوپ اسفناج از آن غذاییست که مثل شعر میماند. لابد به خاطر رنگش است. رنگ سبز روشنی که آدم را یاد چمنزار میاندازد. یاد دویدن. یاد تماشای برگها حتی. دیروز عصر که دخترها آمدند سوپ را کشیدم توی کاسههای کوچک و خودم نشستم روی پیشخوان. برای اینکه کنار پیشخوانم دو تا صندلی بیشتر ندارم. دخترها کنارم روی صندلیها نشسته بودند. سوپ میخوردیم. من به آن روزی فکر کردم که مریم با پای شکسته آمده بود خانهی من و نشسته بود همین جایی که من نشستهام. چرخیده بود سمت ویترین و کارت کوچک از ویترین درآورده بود و خوانده بود. بعد مرا مجبور کرده بود قصهی کارت را تعریف کنم: «یکی بود یکی نبود. یک روز تمام قصههای برباد رفتهی جوانی ما برگشتند و تصمیم گرفتند ما را زندگی کنند. ما کنار تصمیمشان قد کشیدیم. درست همان وقتی که فکر میکردیم دیگر قد نمیکشیم و بزرگ نمیشویم. دوباره قد کشیدیم...»
حالا چند سال از آن روز گذشته. کارت را خیلی وقت است گذشتهام لای یکی از کتابها. در ویترین شیشهای حالا، مجسمه زن و مردی سرامیکی همدیگر را در آغوش گرفته اند. به جای مریم، من روی پیشخوان نشستهام. پایم هم نشکسته. پیراهن مشکی با خالهای سفید پوشیدهام که عید از استانبول خریدم. پیراهن به تنم گشاد است. لاغر شدهام. سوپ اسفناجم حرف ندارد. مریم نشسته روی یکی از صندلیها. بیتا روی دومی. کاش یکی از ما عکس میگرفت، در همین طبیعیترین و زنانه ترین وقت ممکنمان. در آن وقتی که عصر شنبهی آذرماه است.
بیرون پنجره، آسمان شب سیاه است. در خانهام اما همیشه رنگ ارغوانی است که حرف اول را میزند. من یاد گرفتهام سوپ اسفناج بپزم. سوپم سبز خوشرنگی میشود و از همه سوپ اسفناجهایی که تا به حال خوردهام، خوشمزهتر است. زن و مرد مجسمهام پشت سرم محکم به هم چسبیدهاند. مجسمه را از رشت خریدم. از آن کتاب فروشی زیبایی که دوستش دارم. گذاشتمش توی کولهام و تمام راه از ذوق داشتنش دلم لرزید. مریم و بیتا سوپ اسفناجم را دوست داشتند. من در این لحظه که روی پیشخوان آشپزخانهام کنار دوستانم نشستهام و دامن خال خالی پیراهن روی زانوهایم را گرفته ، بسیار بسیار خوشبختم. در همین لحظهی ساده و کوچک خانگی.
طرز تهیه سوپ اسفناج:
یک پیاز متوسط را درشت خرد کنید و تفت بدهید. دو سیب زمینی متوسط را درشت خرد کنید و به پیازها اضافه کنید. کمی که تفت دادید یک لیوان آب مرغ یا قلم اضافه کنید. ( من نداشتم. یک لیوان آب به علاوه یک عدد قرص عصاره مرغ اضافه کردم.) در قابلمه را ببندید و بگذارید کمی بپزد. ( حدود 20 دقیقه) بعد حدود نیم کیلو اسفناج اضافه کنید. ( اسفناج پاک شده با ساقه های کوتاه) همزمان با اضافه کردن اسفناج یک لیوان هم شیر اضافه کنید. بعد از اضافه کردن شیر در قابلمه را نبندید برای اینکه سوپ سر می رود. ده دقیقه دیگر به سوپ زمان بدهید که بپزد. بعد تمام مخلوط را در بلندر بریزید که مایع سبز تیره نصیبتان شود. سوپ را به قابلمه برگردانید. فلفل اضافه کنید و یک بسته کوچک خامه. ( من یک بسته از این خامههای مربعی کوچک پاک اضافه کردم.) کمی لیمو ترش بزنید و سرو کنید.