زندگی گوسفندی

دارم از پله های سازمان بالا می روم و همزمان فکر می کنم که چرا ساختمانی که محل تجمع این همه مهندس است باید این قدر زشت و بدنما باشد. در بدو ورودم مهندس جوانی را می بینم که برگه مهر شده امتحان را در دست دارد. سوال می کنم: " اینها رو کجا مهر می کنن؟" جواب می دهد: " انتهای راهرو. کارتتون معتبره؟" جواب می دم: "نه" می خنده: " پس هنوز اول هفت خوانین! برین طبقه بالا..." می رم طبقه بالا. شلوغی . ازدحام. سردرگمی. چند جای دیوار کاغذ سفیدی را کپی کرده اند و مراحل ثبت نام و تمدید کارت را نوشته اند. می خوانم و نمی فهمم. روی هر کاغذ متصدیان بخش با خودکار چیزی اضافه کرده اند. روی کاغذ نوشته اند :
مدارک لازم جهت ثبت نام امتحان نظام مهندسی:

1- فیش تصفیه حساب امور مالی.
2- تایید رسید قبوض امور مالی.
3- ثبت نام اینترنتی و دریافت کارت
4- مهر تایید
( یه همچین چیزهایی! یادم نیست همه اش.)

اتاق مالی را پیدا می کنم. توی صف طویلی می ایستم و کارت سازمانم را می دهم به مردی که پشت کامپیوتر است. چند دقیقه بعد صورتحساب را می دهد دستم. فکر می کنم اشتباه شده است. احتمالا صورت حساب مال من نیست. من چطور می توانم 88 هزار تومن به سازمان بدهکار باشم؟ می خوانم. عضویت سال 83، سال 84 ، سال 85 ، سال 86 ، حق کارت ، حق کوفت ، حق مرض... به علاوه 17 هزار تومن دیگر بابت امتحان. گر می گیرم. داغ می شوم. دلم می خواهد سازمان را روی سر رئیسش خراب کنم. چه سازمان پررویی. برای خدمات نداده و کارت صادر نشده و امتحان برگزار نشده اش باید پول بدهم. اول یک لیوان آب سرد می خورم. بعد کمی دور خودم می چرخم. بعد مثل یک گوسفند خوب عضو جامعه مدنی ایران و سازمان گوسفندی نظام مهندسی حق و حقوق عقب افتاده را پرداخت می کنم. می روم در صف طویل تعویض کارت می ایستم. برگه کوفتی ام را مهر می کنم و درست مثل یک گوسفند حسابی ایرانی بی جار و جنجال از سازمان بیرون می آیم. برای امتحان نظام مهندسی ثبت نام کرده ام !

مهندس شین

Popular posts from this blog

روز بیست و ششم : به غول چراغ جادو بگویید

◽️اگر جنگ خوب بود…

معنای هشتم: پنجشنبه‌ها