هوش معنوي و جنبه هاي مثبت خانه نشيني يك خانم شين
به كلاسي از كلاسهاي آقاي سلطاني مي روم كه نمي دانم عنوانش چيست. مي گويند" ارزشهاي زندگي". وقتي مي رسم مي بينم كه در مورد "هوش متعادل و جنبه هاي مختلف هوش" است. و موضوع جلسه "هوش معنوي". گوش تا گوش كلاس خانمها نشسته اند . آخر جلسه مي ايستم تا با آقاي سلطاني صحبت كنم. مي گويم: "تمام دوره هاي شما را گذرانده ام. با اين سطح توقع بالا بچه ام را كدام مهدكودك بگذارم؟" مي پرسد: "بچه ات چند ساله است؟" تا مي گويم "دو سال و يك ماه" و عاقل اندر سفيه نگاهم مي كند كه : " همه دوره هاي منو گذروندي اونوقت هنوز نمي دوني كه بچه زير 3 سالتو نبايد مهدكودك بگذاري؟" بله! چشم.
***
امروز چه ها ياد گرفتم؟
نگاهي كه امروز ما به خدا داريم ديدگاهي است كه در كودكي نسبت به مادرمان داشته ايم. آيا از خدا مي ترسي؟ آيا با خدا مودبي؟ آيا با خدا راحتي؟ منبع امنيت ما در كودكي والدين و در بزرگسالي خداست.
*
هوش معنوي يعني امنيت. چقدر من جزئي از كل هستم و چقدر اين كل از من حمايت مي كند.
*
عوامل ايجاد ناامني :
1- خشونت فيزيكي
درد جسمي تمام فضيلتهاي انساني را مي كشد. كتك.
2- خشونت كلامي
از خشونت فيزيكي هم بدتر است. بچه را بزنيد اما تهديد به كتك نكنيد! تهديد درد عاطفي دارد. كودك چون درك انتزاعي ندارد باور مي
كند. اگر به او بگوييد كه بچه بدي هستي ديگه مامانت نيستم. فوري نتيجه مي گيرد كه ديگه مامان ندارم. بچه اي كه مدام تهديد مي شود اما كتك نمي خورد مثل بچه كتك خورده بزرگ مي شود. به بچه زخم زبان نزنيد. توهين ، تحقير ،سرزنش و مقايسه نكنيد. زخم زبان نزنيد.
" زبان نيشدار تير زهر آگيني است كه بايد به سمت دشمن پرتاب شود نه عزيزانمان" اثر زخم زباني كه در 3 ثانيه به بچه مي زنيد تا 30 سال در روحش باقي مي ماند.
كار كودك را از خود كودك جدا كنيد. به جاي" بچه بي تربيت. خيلي بدي!" بگوييد :" كار بدي كردي .منو عصباني كرد. الان اينقدر عصبانيم كه مي خوام داد بزنم." اما صفتي را به بچه نسبت ندهيد.
( توي پرانتز در كتاب راز كودكان شاد مي خواندم كه بچه هاي زير 6 سال مدام ذهنشان پر از اين سوال است كه من كي هستم. در نتيجه خيلي زياد تحت تاثير جمله هايي با تركيب " تو ... هستي" قرار مي گيرند.)
3- خشونت عاطفي
سردي عاطفي. حتي اگر در خانه اي دعوا باشد بهتر از بي تفاوتي است. خانه بايد فضاي كودكانه داشته باشد. در فضاي خانه بايد نسيم بي عقلي بوزد.
4- خشونت شخصيتي
والدين كنترل محور و مادرهاي زيادي فداكار جز اين گروه هستند. كمك بي مورد. انواع جمله هاي "نكن. بلد نيستي.خراب كردي. بذار من بهت بدم" كمك بي مورد كودك را ناامن مي كند. به بچه ها مسئوليت بدهيد و وقتي كاري را انجام دادند تاييدشان كنيد. نقاط قوتشان را بزرگ كنيد. ايراد نگيريد و تصحيح نكنيد.از نقاط ضعف حرف نزنيد. "سفره رو انداختي؟ به به دستت درد نكنه. ليوانها رو هم گذاشتي. " به جاي" آفرين عزيزم سفره رو انداختي ولي جاي درست ليوان كنار بشقابه و لبه سفره هم نبايد تا بشه"
5- خشونت نخبه پروري
آفت نمره 20. آفت بهترين شدن.
در بچه ها تعارض رفتاري وجود دارد. از طرفي با رفتار ناشايست والدين "خود پنداري " منفي پيدا مي كنند " من بد هستم. من ناتوان هستم" از طرف ديگر با تصورات ايده آليستي كه از آينده آنها داريم " خود ايده آل" دور از دسترسي برايشان ايجاد مي كنيم." تو استعدادشو داري. تو مي توني بهترين باشي." در نتيجه در بچه تعارض ايجاد مي شود.
نبايد برايتان تحصيل بچه يا نمره هايش مهم باشد. بايد خود بچه مهم باشد.
علم مهم است. مدرك مهم نيست. بچه هاي ما بايد بتوانند انسانهايي معمولي،راضي و خوشحال باشند.
6- خشونت جنسي
هميشه بايد بدانيد كه بچه بالاي 4 سالتان كجاست. او را با هيچ بچه نوجواني تنها نگذاريد. سن و سال،تحصيلات،محرم و نامحرم مطرح نيست. به بچه ها ياد بدهيد كه هيچ كس غير از پدر و مادر و دكتر حق دست زدن به بدنت را ندارد و اگر كسي اين كار را كرد داد بزن. بچه هاي كوچكتان را نيمه برهنه بيرون نبريد. بچه كوچك مي تواند عامل تحريك بزرگسال ناسالم باشد.
*
عوامل ايجاد امنيت :
1- توجه به مسئوليت پدري و مادري. شاد كردن محيط زندگي كودك. جواب دادن به نيازهاي عاطفي بچه ها. اجازه نداريد بگوييد كه "دست خودم نيست" شما مادر هستيد. شما مسئوليد.
2- ايجاد نگرش مثبت به زندگي. دوري از اخبار و انسانهاي ناخوشايند. تصوير آينده را تيره و تار نكنيد. تاريكي يا روشني انتخاب ماست.
3- داشتن اقتدار. اقتدار يعني داشتن اصول و احترام به اصول توام با مهرباني. پدر و مادر بايد همه جا محترم باشند. اگر همه جا دوست داشته نشن مهم نيست. ما اقتدار را فداي دوست داشته شدن مي كنيم و اين غلط است.( عوامل برهم زننده اقتدار: 1- احساس گناه : بچه را مي زنيد بعد احساس گناه مي كنيد. 2- وسواس علمي : زيادي كتاب مي خوانيد در نتيجه اعتماد به نفستان را از دست مي دهيد.3- رفتارهاي تكراري بچه ها: شب ادراري- زدن بقيه و ...)
***
قبل از رفتن به كلاس سلطاني به مهندس م. صحبت كرده بودم. از من خواست كه حضور فولتايم داشته باشم. براي شركت مشكل است كه در اين مقطع زماني كارمند پارت تايم استخدام كند. گفته بودم كه نمي آيم. بيخود از آقاي سلطاني خفت خوردم!!
خانم شين باهوش معنوي
***
امروز چه ها ياد گرفتم؟
نگاهي كه امروز ما به خدا داريم ديدگاهي است كه در كودكي نسبت به مادرمان داشته ايم. آيا از خدا مي ترسي؟ آيا با خدا مودبي؟ آيا با خدا راحتي؟ منبع امنيت ما در كودكي والدين و در بزرگسالي خداست.
*
هوش معنوي يعني امنيت. چقدر من جزئي از كل هستم و چقدر اين كل از من حمايت مي كند.
*
عوامل ايجاد ناامني :
1- خشونت فيزيكي
درد جسمي تمام فضيلتهاي انساني را مي كشد. كتك.
2- خشونت كلامي
از خشونت فيزيكي هم بدتر است. بچه را بزنيد اما تهديد به كتك نكنيد! تهديد درد عاطفي دارد. كودك چون درك انتزاعي ندارد باور مي
كند. اگر به او بگوييد كه بچه بدي هستي ديگه مامانت نيستم. فوري نتيجه مي گيرد كه ديگه مامان ندارم. بچه اي كه مدام تهديد مي شود اما كتك نمي خورد مثل بچه كتك خورده بزرگ مي شود. به بچه زخم زبان نزنيد. توهين ، تحقير ،سرزنش و مقايسه نكنيد. زخم زبان نزنيد.
" زبان نيشدار تير زهر آگيني است كه بايد به سمت دشمن پرتاب شود نه عزيزانمان" اثر زخم زباني كه در 3 ثانيه به بچه مي زنيد تا 30 سال در روحش باقي مي ماند.
كار كودك را از خود كودك جدا كنيد. به جاي" بچه بي تربيت. خيلي بدي!" بگوييد :" كار بدي كردي .منو عصباني كرد. الان اينقدر عصبانيم كه مي خوام داد بزنم." اما صفتي را به بچه نسبت ندهيد.
( توي پرانتز در كتاب راز كودكان شاد مي خواندم كه بچه هاي زير 6 سال مدام ذهنشان پر از اين سوال است كه من كي هستم. در نتيجه خيلي زياد تحت تاثير جمله هايي با تركيب " تو ... هستي" قرار مي گيرند.)
3- خشونت عاطفي
سردي عاطفي. حتي اگر در خانه اي دعوا باشد بهتر از بي تفاوتي است. خانه بايد فضاي كودكانه داشته باشد. در فضاي خانه بايد نسيم بي عقلي بوزد.
4- خشونت شخصيتي
والدين كنترل محور و مادرهاي زيادي فداكار جز اين گروه هستند. كمك بي مورد. انواع جمله هاي "نكن. بلد نيستي.خراب كردي. بذار من بهت بدم" كمك بي مورد كودك را ناامن مي كند. به بچه ها مسئوليت بدهيد و وقتي كاري را انجام دادند تاييدشان كنيد. نقاط قوتشان را بزرگ كنيد. ايراد نگيريد و تصحيح نكنيد.از نقاط ضعف حرف نزنيد. "سفره رو انداختي؟ به به دستت درد نكنه. ليوانها رو هم گذاشتي. " به جاي" آفرين عزيزم سفره رو انداختي ولي جاي درست ليوان كنار بشقابه و لبه سفره هم نبايد تا بشه"
5- خشونت نخبه پروري
آفت نمره 20. آفت بهترين شدن.
در بچه ها تعارض رفتاري وجود دارد. از طرفي با رفتار ناشايست والدين "خود پنداري " منفي پيدا مي كنند " من بد هستم. من ناتوان هستم" از طرف ديگر با تصورات ايده آليستي كه از آينده آنها داريم " خود ايده آل" دور از دسترسي برايشان ايجاد مي كنيم." تو استعدادشو داري. تو مي توني بهترين باشي." در نتيجه در بچه تعارض ايجاد مي شود.
نبايد برايتان تحصيل بچه يا نمره هايش مهم باشد. بايد خود بچه مهم باشد.
علم مهم است. مدرك مهم نيست. بچه هاي ما بايد بتوانند انسانهايي معمولي،راضي و خوشحال باشند.
6- خشونت جنسي
هميشه بايد بدانيد كه بچه بالاي 4 سالتان كجاست. او را با هيچ بچه نوجواني تنها نگذاريد. سن و سال،تحصيلات،محرم و نامحرم مطرح نيست. به بچه ها ياد بدهيد كه هيچ كس غير از پدر و مادر و دكتر حق دست زدن به بدنت را ندارد و اگر كسي اين كار را كرد داد بزن. بچه هاي كوچكتان را نيمه برهنه بيرون نبريد. بچه كوچك مي تواند عامل تحريك بزرگسال ناسالم باشد.
*
عوامل ايجاد امنيت :
1- توجه به مسئوليت پدري و مادري. شاد كردن محيط زندگي كودك. جواب دادن به نيازهاي عاطفي بچه ها. اجازه نداريد بگوييد كه "دست خودم نيست" شما مادر هستيد. شما مسئوليد.
2- ايجاد نگرش مثبت به زندگي. دوري از اخبار و انسانهاي ناخوشايند. تصوير آينده را تيره و تار نكنيد. تاريكي يا روشني انتخاب ماست.
3- داشتن اقتدار. اقتدار يعني داشتن اصول و احترام به اصول توام با مهرباني. پدر و مادر بايد همه جا محترم باشند. اگر همه جا دوست داشته نشن مهم نيست. ما اقتدار را فداي دوست داشته شدن مي كنيم و اين غلط است.( عوامل برهم زننده اقتدار: 1- احساس گناه : بچه را مي زنيد بعد احساس گناه مي كنيد. 2- وسواس علمي : زيادي كتاب مي خوانيد در نتيجه اعتماد به نفستان را از دست مي دهيد.3- رفتارهاي تكراري بچه ها: شب ادراري- زدن بقيه و ...)
***
قبل از رفتن به كلاس سلطاني به مهندس م. صحبت كرده بودم. از من خواست كه حضور فولتايم داشته باشم. براي شركت مشكل است كه در اين مقطع زماني كارمند پارت تايم استخدام كند. گفته بودم كه نمي آيم. بيخود از آقاي سلطاني خفت خوردم!!
خانم شين باهوش معنوي