هوش جسمی و باران امروز

باران می زند روی شیشه ماشین. برف پاک کن را روشن کرده ام. صدای یکنواختش افکارم را برهم می زند. صدای آهنگی که از پخش صوت می آید اصلا نمی شنوم. فکر می کنم. فکر می کنم و فکر می کنم. ما فقط از 5 تا 7 در صد کل ظرفیت مغزمان در کل زندگیمان استفاده می کنیم. غم انگیز است اما واقعی. بعدتر بیدار می مانم که همین امشب اینها را بنویسم. همین امشب که تازه اند در ذهنم. همین امشب که به "هوش جسمی" فکر می کنم و فکر می کنم به اینکه چه می شود کرد و چه باید کرد.

امروز چه ها یاد گرفتم؟

تستهاي هوش تنها بخش كمي از هوش شناختي را در بر مي گيرد. جواب تست هوش دليل اين نيست كه اين انسان ، انسان خوشبخت و متعادلي است. براي زندگي هوش متعادل لازم است. ما انسانها باهوش به دنيا نمي آييم. بايد هوش را بياموزيم. هوش ذاتي نيست. اكتسابي است. بايد تمرين كنيم. ما مردمان باهوشي نيستيم.
***

هوش جسمي

هوش جسمي يعني درك و فهم ما از جسم. اين تعريف دو جنبه را در بر مي گيرد. درك به معني احساس و فهم به معني شناخت. با جواب به سوالهاي زير متوجه احساستان نسبت به جسمتان مي شويد :

- از كل جسمتان چه احساسي داريد؟
- از اينكه هستيد چه احساسي داريد؟
- از اين وضع جسماني كه داريد خوشحاليد يا نه؟

با جواب به سوالهاي زير متوجه دركتان از جسمتان مي شويد :

- چه فهمي از جسمم دارم؟
- چقدر جسمم را مي شناسم؟
***
نارضايتي نسبت به جسم از كودكي مي آيد. ( پنج سال اول زندگي) ما اين نارضايتي را در كودكانمان ايجاد مي كنيم. وقتي به جسم كودكتان نگاه مي كنيد چه احساسي داريد؟ هر احساسي داشته باشيد كودك آن را احساس مي كند. ( آخي چقدر لاغره! چه زشته! مثل سوسك مي مونه! ...)
به كودكتان با احساسی نگاه كنيد كه" تو - براي من - زيباترين و كاملترين بچه اي هستي كه خدا مي توانست به من بدهد."
***
سلولهای بدن ما احساس دارند. این سلولها هشیارند.قهر می کنند. اگرنوازش نشوند آزرده می شوند. آزردگی سلولها به شکل بیماری جلوه می کند. بدن ما راجع به احساسی که بهش داریم واکنش نشان می دهد. جایی از بدنتان را که درد می کند نوازش کنید.( نوازش همراه با احساس خوب) نوازش اثر درمانی دارد. خیلی از بیماریها به این دلیل است که جسممان را فراموش می کنیم و از داشتنش احساس خوبی نداریم.
***
بچه و جسمش را تحقیر نکنید و اجازه ندهید کسی این کار را با بچه تان بکند. ( مثل صفت دادن به بچه ها : کوتوله واویلا! چاقالو! سیا سوله ...)
***
عامل موثر دیگر در هوش جسمی "نظافت" است. بچه ها را به خاطر کثیفی تحقیر نکنید. احساس ما مهم است. در هر لحظه و هر حالتی که بچه باشد نسبت به او احساس پذیرش داشته باشید. ( مثال : فرشته من اومد غرق پی پی! قربونش برم چه پی پیی هم کرده!!) بچه این را می خواهد. می خواهد از وجود خودش احساس خوبی داشته باشد.
***
برای بچه ها قصه هایی بگویید از انواع آدمها با خصوصیات مختلف جسمی.سیاه پوستها. زرد پوستها. آدمهای کوتاه. بلند. و اجازه بدهید درک کند که ما انسانها هر کدام شکل خاص خودمان را داریم و هر کدام با هر شکلی که داریم محترم هستیم. بچه را با عروسکهای زیبا تحقیر نکنید! ( باربی و امثالهم...) بچه ها باید بیاموزند که آدمها با خصوصیات جسمی متفاوت در کنار هم زندگی می کنند. جدا نکنید. دسته بندی نکنید.
***
نظافت را به هیجان مشترک تبدیل کنید. حمام را به بازی. تا کودک با جسمش میانه خوبی داشته باشد.
***
در مورد بچه هایی که زیبایی دارند بیشتر باید مواظب باشید. این بچه ها در معرض این خطر هستند که با جسمشان توجه جلب کنند. زیبایی بچه را ارزش نکنید. ساده تر نگهشان دارید. وقتی بچه با زیباییش جلب توجه می کند یاد می گیرد که مادیت وجودش از معنویتش مهم تراست. از لحاظ جسمی دچار خودشیفتگی می شود. در آینده آدمهای تنهایی می شوند و تا توجه به زیباییشان کم شود آسیب می بینند. زیبایی یک نعمت خدادادی برای لذت زندگی است، ارزش نیست. به معنویت بچه های زیبایتان بیشتر توجه کنید. - بیشتر دختر بچه های زیبا -
***
به عنوان یک مادر در خانه چه روحیه ای دارید؟ ما از ریختمان بدمان می آید چون از بچگی احساس خوبی از محیط نگرفته ایم.

***
بدن را به دو بخش خوب و بد تفکیک نکنید. همه اعضای بدن ما خوب و محترم هستند. مقعد همانقدر مهم و حیاتی است که چشم.
( حتی مهمتر است! بدون چشم می شود زندگی کرد، بدون مقعد نمی شود!!) همه اعضای بدن محترمند. بعضی اعضای بدن محترمترند. برای همین باید پوشیده باشند.
***
اگر نمی خواهید بچه لخت بگردد قانون بگذارید. قانونتان را اجرا کنید. اما نگویید "لخت گشتن زشته". قانون را یادآوری کنید: "تو خونه همه لباس تنشونه. لخت شدن تو حموم." جسم را بد و خوب نکنید. عیب و کثیف و زشت نکنید.
***
رفتارهای جسمی بچه را از وجودش جدا کنید. کار کودک نقد می شود. وجود کودک تایید می شود. مشکلات کودکتان را ریشه یابی کنید اما به بدن کودک توهین نکنید.
***
مثلا وقتی بچه انگشت توی دماغش می کند طوری رفتار نکنید که کودک خجالت بکشد. ( سوال از کلاس: در بین شما کسی هست که انگشت توی دماغش نکند؟ از 50 نفر حتی یک نفر دست بلند نمی کند) آخه بابا بچه بیچاره مگه اختیار دماغش را هم ندارد؟! راه کارهایی پیدا کنید که این کار را جلوی بقیه نکند. ریشه یابی کنید. اما تحقیرش نکنید. رفتارهای جسمی بدش را اصلا نبینید! ریشه یابی کنید و مشکل را حل کنید ( مثل ناخن جویدن. انگشت مکیدن)
***
بخش دوم هوش جسمی نگهداری از جسم است.
***
یکی از مهمترین نیازهای ما غذا است. غذا خیلی مهم است اما همه نیاز ما نیست. غذا خیلی مهم است اما همه نیاز کودک ما نیست. مادرها به جای همه نیازها به بچه غذا می دهند. در ناخودآگاه بچه به عنوان "مسکن" همیشه "خوردن" باقی می ماند! بچه ها نیاز به نوازش دارند. نیاز به بازی دارند. نیاز به محبت دارند. ما فقط بهشان غذا می دهیم. وقتی غذا را جایگزین همه چیز می کنیم بچه دچار کمبود عاطفی می شود. در آینده آدم پرخور و ناسازگاری می شود.
***
چگونگی غذا دادن به بچه مهم است. بعضی بچه ها را که من شک دارم تا به حال گرسنگی را احساس کرده باشند. ( خنده جمعی مادران حاضر در جلسه...!) تا به حال آمار به ما نشان نداده است که بچه ای از گرسنگی دادن به خودش مرده باشد! پدر و مادرها بچه هایی را دوست دارند که وقتی گرسنه شان نیست بخورند و وقتی خوابشان نمی آید بخوابند!!
***
غذا خوردن را به هیجان مشترک تبدیل کنید. ( یادآوری می کنم که بازی یعنی هیجان مشترک و هر جا که از هیجان مشترک اسم برده می شود منظور بازیی است که برای هر دو طرف مهیج باشد.)
***
مواظب ذائقه بچه ها باشید. بچه ها را شور خوار و شیرین خوار و چرب خوار بار نیاورید. ذائقه شان را نزدیک کنید به طبیعت و مواد طبیعی.
***
کار با کودک کار راهبردیست. نتیجه تلاشتان را 20 سال دیگر می بینید.
***
بخش دیگر هوش جسمی مهارتهای جسمی ، ورزش و استفاده از جسم است. چقدر می توانیم از جسممان استفاده کنیم؟ چقدر مهارتهای بدنی کار می کنیم؟ چقدر بیرون می رویم و می دویم ؟ توی آب می توانید راه بروید؟ روی سنگ چطور؟ تهران هوای سالم ندارد. بچه ها را حداقل هفته ای یک بار برای تنفس به طبیعت ببرید.
***
نحوه تنفس مهم است. ( یوگا...) نحوه استراحت مهم است. ذهن را قبل از خواب به حالت آرامش برسانید و بخوابید تا کامل استراحت کنید. در رختخواب فقط بخوابید. غذا نخورید. کتاب نخوانید. حرف نزنید. بچه ها را قبل از خواب آرام کنید. ( حمام کردن. قصه گفتن و ...) در مرحله آخر آنها را به رختخواب ببرید که بخوابند.
***
وقتی کودک درونتان شاد نیست ، کودک بیرونیتان این را می فهمد و خودش را مسبب احساس ناخوشایند شما می داند.

خلاصه جلسه امروز از سری مباحث "هوش متعادل" با عنوان "هوش جسمی" - کارشناس آقای سلطانی- موسسه بازی و اندیشه

خانم شین باهوش جسمی

کتابهای معرفی شده در این جلسه : کتاب "کودک ، خانواده ، انسان" نوشته الین مازلیش و آدل فابر و کتاب " همه کودکان می توانند خوابیدن بیاموزند" به این دو کتاب من اضافه می کنم کتاب " شفای زندگی" نوشته لوییز هی ترجمه خانم گیتی خوشدل


پ.ن. مثل اینکه هیچ جوری نمی تونم از وبلاگم بیرونش کنم ... نه؟!

پ.ن. من سراغ هیچ مشاوری تا امروز نرفته ام. اگر بتوانم 10 درصد از کل دانسته هایم را در زندگی با بچه ام پیاده کنم بعید می دانم به چیز بیشتری نیاز داشته باشم. داشتن اطلاعات هنر نیست. هنر پیاده کردن این اطلاعات در زندگی است.

پ.ن." پ.ن." اولی یک شوخی است ها! آقای سلطانی اگر گشتی اسمت را و آمدی خوردی به وبلاگ من خوش آمدی. من از تو یاد می گیرم که بهتر زندگی کنم و واقعا چیزی که ارزش برابری با دانسته هایم داشته باشد در مقابلش نمی بینم. ممنونم.

Popular posts from this blog

روز بیست و ششم : به غول چراغ جادو بگویید

◽️اگر جنگ خوب بود…

معنای هشتم: پنجشنبه‌ها