معنای هفتم : آهستگی
بعد از گربهها، آهستگی راهش را به خانه من باز کرد. چون گربهها حتی اگر هفت نسل قبلشان هم در خانه زندگی کرده باشند، به طور غریزی تروماتایز هستند. یک حرکت ناگهانی کنارشان آنها را میترساند. برای همین اگر بخواهی که آنها را نترسانی مجبوری آهسته حرکت کنی که صداها و حركات ناگهانى را كمتر كنى.
من تا قبل از آن هيچوقت فكر نكرده بودم آهسته كار كردن فرقى با سريع كار كردن دارد. اما آرام و با تمركز انجام دادن هر كارى، انگار آن را از حالت وظيفه و اجبار خارج مىكند و چاشنى خوشايند بودن به آن اضافه مىكند. انگار غذاها و سالادهاى آهستگى خوشمزهترند. انگار ظرفهايى كه به آهستگى مىشويم تميزتر مىشوند. انگار وقتى آهستهتر در خانه راه مىروم منظره پشت پنجره حرفهاى بيشترى براى گفتن دارد.
شايد هم جهان حرفهاى بيشترى براى گفتن دارد. فقط ما وقت نداريم بشنويمش…
شيدا
١٠ بهمن ١٤٠٣